کفر و دین
در بر عشاق .....
عطار
نیشابوری
___________
کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکیست
کعبه و بتکده و سبحه و ز نّار یکیست
اگر از دیده تحقیق به عالم نگری
عشق و معشوقه و عاشق، دل و دلدار یکیست
تا که در میکده من پای نهادم دیدم
اهل آنجا همه مست می و هشیار یکیست
گرچه ذرّات جهان جمله انا الحق گویند
لیک از آن جمله گرفتار سر دار یکیست
ما همه چون نی و تو خود همه دم نایی ما
چون حقیقت نگری این همه گفتار یکیست
آفتاب رخ او تافت به مرآت قلوب
مختلف گر چه نماید همه انوار یکیست
با همه خلق جهان صلحم و اندر بر من
جور اغیار و سر مرحمت یار یکیست
مختلف گرچه بود درد من و درمانش
خوشدلم زانکه طبیبم یک و عطار یکیست
پیش نا اهل نهان کن سخن حق مونس
که بر او خزف و گوهر شهوار یکیست
اگر از دیده تحقیق به عالم نگری
عشق و معشوقه و عاشق، دل و دلدار یکیست
تا که در میکده من پای نهادم دیدم
اهل آنجا همه مست می و هشیار یکیست
گرچه ذرّات جهان جمله انا الحق گویند
لیک از آن جمله گرفتار سر دار یکیست
ما همه چون نی و تو خود همه دم نایی ما
چون حقیقت نگری این همه گفتار یکیست
آفتاب رخ او تافت به مرآت قلوب
مختلف گر چه نماید همه انوار یکیست
با همه خلق جهان صلحم و اندر بر من
جور اغیار و سر مرحمت یار یکیست
مختلف گرچه بود درد من و درمانش
خوشدلم زانکه طبیبم یک و عطار یکیست
پیش نا اهل نهان کن سخن حق مونس
که بر او خزف و گوهر شهوار یکیست
________